با کینه و بغض بی امان می آمد/با هیزم و آتش روان می آمد/آینه مگر چقدر طاقت دارد/از ضرب لگد در به زبان می آمد
حضرت حيدربنام فاطمه حساس بود/خلقت ازروزازل مديون عطرياس بود/ايكه ره بستي ميان كوچه هابرفاطمه/گردنت راميشكست آنجااگرعباس بود/شهادت حضرت فاطمه(س)تسليت باد
در مَجد وشرف یکّه و تنها هستی / در فخر تو بس ، اُمّ ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت / تو مادر یازده مسیحا هستی . . .
فاطمه يگانه خانمي است كه خداونداسمي ازاسماءخودرابه وي عنايت كردوفاطمه اش ناميدبخاطراينكه شيعيانش ازاتش دورند
گفتمــش نقــاش را از غـربت زهـرا بکـش گـریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید گفتمش پـس غربت زهرا کجای نقش بود ناله کـرد و زیر چـادر غنچه ای پرپر کشید
بانوي نور...
شرمنده ايم كه بهاي حسيني شدن ما,بي حسين,شدن تو بود و شرمنده تر آن كه تو بي حسين شدي و ما حسيني نشديم...
بر گلستان ولایت تاختن،غنچه را با لاله پرپر ساختن،غنچه زیر خاروخس افتاده بود،باغبان هم از نفس افتاده بود.کاش از قلبم به قبرش راه داشت کاش زهرا هم زیارتگاه داشت.
این قدر پی قبر من مظلومه نگردید
هرجا دلتان می شکند ، قبر من آنجاست.
گر مهر فاطمه بر فرزندانش نبود زینب پرستار یتیمان سیدالشهدا نمیشد.دوستت دارم ای بهترین مادر دو عالم
فاطمیه آمدوآن همدم ومونس کجاست ؟شمع میپرسدزپروانه گل نرگس کجاست ؟شهادت بی بی دوعالم زهرای مرضیه <س>برشما تسلیت باد
یا رب به میان شعله وآتش و دود
بگرفته فلک ز دست من بود و نبود
با ضرب لگد پهلوی یارم بشکست
پوشیده دو دیده از جهان یاس کبود
یا امیرالمومنیــــــــن روحی فداک
آسمـــان را دفنکردی زیر خاک
آه را در دل نـهــــــــان کردی چـرا
مــاه را در گل نهان کردی چـرا
یا علی جان تربت زهرا کجاست؟
یـــادگار غربت زهرا کجـاست؟
تا ز نـورش دیده را روشـــــن کنم
بـر مـزارش شعلهها بر تن کنم
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان زاوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
سهمش از این دنیا مگر چه بود؟
قرار دل و گیرایی دستانت، که در شکستگی ها، پهلوی او بود. که همان ها را هم برای خاطر غریبش، زیاد می دیدند.
حسن تب دارد و در خواب گوید:
نزن سیلی ستمگر درد دارد
مودت به محبتی می گویند که ابراز شود
مثلاً با هیزم
مثلاً با غلاف
مثلا با...
قل لا أسألکم علیه أجراً إلا المودّة فی القربی
سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی
ز غیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی
سلام من به بازو کبودی رویت
به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت
با علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه انجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
ان گل صد برگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
فاطمه (س) از پیامبراكرم(ص) نقل كرده كه فرمود: این جبرئیل (ع) است كه مرا خبر مى دهد: همانا خـوشبخت واقعى كسـى است كه على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد. ( بهجه، ج 1،ص 271)
فـاطمه (س) از پیـامبـر اكـرم نقل كـرده كه فـرمـود:
همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یك از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار داده كه به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه كه مـن سـرپـرست و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)
تعداد صفحات : 2