فلانی نردبان هوسش را برداشت و از اینجا رفت چون میدانست با این چیزها قدش به
عشق نمیرسد ، عشق بال میخواهد که او نداشت !
شک کرده بودم کسی بین ماست !
حالا یقین دارم “من” بین دو نفر بودم !
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من !!!
یه رابطه هایی مثل ریگ کفش می مونه … اولش سعی میکنی قِلش بدی ته کفشت
و باهاش کنار بیای ولی آخرش مجبوری بندازیش بیرون !!!
نه حرفی برای گفتن …
نه امیدی برای ماندن …
نه پایی برای رفتن …
نه تمایلی برای دوباره ساختن …
تو از اول هم هیچ نداشتی !
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند !!!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند…
به همین ســــــــــــادگی…
حالت تهوع دارم !!!
این حالت تهوع لعنتی با هوای آزاد و قرص درست نمیشود
علاجش ….
فقط بالا آوردن فحش هایی است که به دیگران بدهکارم . . .
لاشه ی عاشقی ام
سگ خورِ نامردیِ تو
این قدر خون به دلم هــــست
که هارت کند . . .
تعداد صفحات : 2
اطلاعات کاربری
آمار سایت