گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها، ناخودآگاه لبخندی روی لبانت می نشاند
دوست دارم این لبخند های بیگاه… و آن بعضی ها
به یک “نترس”
به یک “نوازش”
به یک “آغوش”
به یک “دوستت دارم”
خلاصه بگویم به “تو”
نیازمندم !
دل ما در پی آن کاروان است / که از کرب و بلا، با غم روان است
چه زنجیری به دست و بازوان است / که گریان دیده روح الامین است
به یاد کربلا دل ها غمین است / دلا خون گریه کن چون اربعین است
بـاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن / جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن / جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .
.
چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام / خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام
گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد / قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام
دیوانه نیستم !
فقط ، فقط طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند ، تو را “دوست” دارم
تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت
توشه شب قدرتان باد
التماس دعا
تعداد صفحات : 113
اطلاعات کاربری
آمار سایت