باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها
من میرم خونه چون مریض میشم …
اصن من از آمپول میترسم !
بچه که بودم مدرسه مون چسبیده به خونمون بود
از بلندگو که صدام می کردن یه بار تو مدرسه کتک می خوردم یه دست توی خونه
.
دیشب اینترنتم قطع شد
رفتم یه ذره با خانواده نشستم،باهاشون آشنا شدم
به نظر آدماى خوبى میان
میگن تو بهشت سر کلاس استاد هی میگه خسته نباشید
دانشجوها میگن خسته نیستیم بقیه درسو بگو دیگه …!
تعداد صفحات : 3