loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 377 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

به خانووووم دوس دخــدر زنگ زدم و داشـــتم باهاش حرف میزدم،
اونم داشت با هندزفیری باهـام حرف میزد که اگه کســـی اومد تو اتاقش
وانمود کنه داره آهنــگ گوش میده.
بعد مامانش صداشو شنید که داره حرف میزنه
و یهههههو اومد تو و گوشیشو گرفت.!!!!!
منم به جای اینکه قطع کنم شروع کردم " تهی" خونـــدم
که یـنـــی داشت آهنـگ گوش میــداد
"من و این این این منو منو این منو این اینهو در و تخته ایم نمیخوایم به هیشکی سر نخ بدیم"
مامانش یکاره برگش گف :" سرنخو دادی مگه دستم بت نرسه "
مام اومدیم جمش کنیم به مکالمه با مادرش ادمه دادیـــمو
هیچــــی دیگه الکـــی الکـــی یه خواستگاری افتاد تو پاچمون
حالا موندم بـــرم خواستگاری یا بی خیال دخدره شم :|

Jizmiz بازدید : 376 چهارشنبه 08 آذر 1391 نظرات (0)

یادش بخیر ...
قدیما بهشون می‌گفتن سیا‌سوخته ، لاغر مردنی.!
حالا علم پیش‌رفت کرده ...
بهشون می‌گن داف :|

Jizmiz بازدید : 439 سه شنبه 07 آذر 1391 نظرات (0)

من ی L90 نقره ای دارم، بابام اومد گفت ماشینو بده میخوام برم بیرون کار دارم.
منم ماشینو دادم بابام رفت و بعد چند ساعت اومد...
رفتم ماشین رو نگاه کردم دیدم سپرش ی ذره رنگش رفته (میخواست پارک کنه زد به دیوار) هیچی بهش نگفتم.
اومدم ماشینو برداشتم رفتم بیرون شب اومدم داشتم ماشینو میبردم تو پارکینگ بابام اومد اونجا واستاد وقتی پیاده شدم میگه ماشینو کجا زدی؟
من :))
ماشین :)))

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 82
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 559
  • آی پی دیروز : 588
  • بازدید امروز : 8,600
  • باردید دیروز : 6,156
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 14,756
  • بازدید ماه : 14,756
  • بازدید سال : 1,061,048
  • بازدید کلی : 5,442,042