loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 461 سه شنبه 16 آبان 1391 نظرات (0)

بعد از یک سال رفتم کچل کردم
اومدم خونه مامانم میگه: وای پسرم چه خوشگل شده قربونش برم
داداشم میگه چرا خودتو شبیه کمونیستا کردی؟
اون یکی داداشمم که خواب بود بیدار شد با قیافه ای کاملا متعجب نگام کرد دوباره خوابید
نوبت بابام که شد :-l
از سر کار اومده میگه ها هـــــا ها سلام کله خربزه ای :D
:-l پدر داریم ما؟
من :-%$&




یه روز از بیرون اومدم رفتم رو تخت خوابیدم..مامان بابام اومدن بالا سرم..مادرم با محبت هرچه تمام دست تو موهام کرد و گفت:الهی قربونش برم....
بعد با یه لحن غم انگیز به بابام گفت:خوب شد دختر نشد وگرنه رو دستمون باد میکرد!!!
:|



اخبار پسر مسی رو نشون داد و گفتن اسمش تیاگو هستش
پسر عموم میگه چقد اسمش شبیه اسم باباشه
میگم چطور؟
میگه اسم خودش لیونل مسیه
اسم بچش تیاگو مسی
خداوکیلی فامیلای ما زیاد سوتی نمیدنا
نمیدونم پسر عموم چرا سنت شکنی کرد؟؟؟؟؟؟؟
‏:دی



رفتم خونه خاله اینام از بیکاری تو پذیرایی نشستم داشتم اطراف و دید میزدم...
بعد پسر خالم همون جور که داشت سیب گاز میزد از کنارم رد شد..
گفت:هان چیه ؟اگه می خوای برو بردار اینجوریم نگاه نکن..
من:)))
پسر خاله:)))
سیب مذکور:)))
چه فک و فامیله مهمون نوازی داریم ما..والله



روز زن بود جلو در خونه وایساده بودم همه زنای محل هم یه گوشه جمع بودنو به هم تبریک میگفتن (تحویل بازاری بود)تویه شلوغی شوهر یکی از همسایه ها اومدو گفت روزتون مبارک مامان منم حول شد برگشت بهش گفت روز شماهم مبارک
شوهر همسایه:(00)
زنای کوچه:D-:
من:(:
مامانم:):
کلاغای روی تیر:D-:
سلامتی همه مادرا



دانشگاه تعطيل شدو من سوار اتوبوس شدم که شانس من يه صندلي خالي بودو منم رفتم نشستم که ديدم يکي از همکلاسيهام که دختر هم هست وايساده منم اومدم تريپ جوانمردي بردارم و بهش گفتم شما بفرماييد جاي من بشينيد:) درون لحظه دختره پشتشو بمن کردو محل نذاشت و من توي جمع ضايع شدم :0 آخه همکلاسي آدم ضايه کن که ما داريم؟



بعد عمري عموم ما رو دعوت کرد ويلاشون تو شمال بعد ديديم فردا صبحش داره يه نهال خيلي کوچيک ميکاره بهش ميگم عمو چرا اينقد نهاله کوچيکه يه ذره بزرگتر ميگرفتي :) گفت عيب نداره دفعه بعدي که بياي نهاله يه درخت تنومند ميشه فکر کنم راست گفت چون ار اون موقع سه سال گذشته و هنوز خبري از ما نميگيره :( آحه فک و فاميل داغونه که ما داريم؟



بابام سر صبح با چشمای خواب آلوده اومده پیش من ، بهش گفتم : سلام صبح بخیر چه خبر ؟
همچین عاقل اندر سفیه نگام کرد گفت:
آخه سر صبی ، من هنوز چشمام باز نشده چه خبری دارم به تو



باور کن راسته راسته هاااا
تلفن خونه زنگ می خورد(منم هیچ وقت تلفنو جواب نمی دم.)بابام به مامانم میگه برو ببین کیه.مامانمم می گه حوصله تلفن جواب دادنو ندارم alaf پاشو برو جواب بده هرکیم بامن کار داره بگو خوابم.رفتم جواب دادم خالم بود بعد کلی تعارف تیکه پاره کردن گفت مامانت خونه اس؟
منم گفتم:خسته بود خوابیده
یهویی مامانم از آشپز خونه داد می زنه نه بیدار شدم خواب نیستم.!!!!!!!!!!
من:|
حالا مامانم گوشیو برداشته به خالم میگه خودم بهش گفته بودم بگو خوابم
تو اون لحظه من:((((((((((
مامانم:)
خالم:|
آخه من چی بگم؟



توتاکسی نشستم با داداش کوچیکم اومدم کرایه بدم زود دس کرد تو جیبش بهش گفتم تا بزرگتر اینجا نشسته کوچیکتر دس تو کیفش نمیکنه...برگشت تو چشام زل زد گفت...بزرگی به سن نیست به عقله...:-|:-:-|والا نمیشه با این دهه هشتادیا کل کل کرد بچه نیستن که دایناسورن که هنوز منقرض نشدن



یه برادر زاده دارم 4 سالشه . رفته بودند عروسیه دختر همسایه شون( که یه پسر 6 ساله هم دارند ) از اول عروسی تا اخر این برادرزاده ی ما دست این پسر کوچولو رو گرفته بوده و با هم می رقصیدند.آخرای مجلس خواننده از دختر داداشم میپرسه شما چه نسبتی با این خانواده دارید . دختر داداشمم پشت میکروفن میگه من عروسشونم.
دادشم گفت دیگه خواننده نتونست بخونه از بس که خندید دل درد گرفت بنده خدا.
ما که تو مهمونیا و عروسیا سرمونو بالا نمی کردیم این شد عاقبتمون...
این دهه هشتادیا دیگه چی می خوان بشن...



 

یه فک و فامیل داریم اصلا ازدواج غیر فامیلی تو کتشون نمیره !!
یعنی در این حد بگم که دو تا پدربزرگام با هم برادرن و دو تا مادربزرگامم خواهرن! یعنی مامان و بابای من هم دختر عمو پسر عمو ان هم دختر خاله پسر خاله! ( واقعا من از همین تریبون خدارو شکر میکنم که سالمم ! ) این فقط یه گوششه.. یکی از عمو هام با دختر عمش ازدواج کرد.. بعد داداشه اون ،یعنی پسر عمشون ، اومده با عمم ازدواج کرده.. یعنی الان دختر عمم
هم دختر عمه ی دختر عمومه هم دختر داییش! جدای از دختر عمو و پسر عموم که با هم ازدواج کردن و دختر خاله و پسرخالمم که با هم ازدواج کردن ، یکی از پسر خاله هام اومده دختر عممو گرفته ! اینم یه گوشش..
یه طرف دیگه ، داداشه یه زن عموم اومده با خواهر یه زن عموی دیگم ازدواج کرده..
همین قدرشو من بلدم.. بقیشو هرچی مامانم میگه نمیفهمم دیگه !!
یعنی فامیل شده گره کور!!
مشمول الذمه اید اگه بعد خوندن این ، فریادها نکشیدندی و جامه ها ندریدندی و سر به بیابان نگذاردندی !! :|



 

عروسی دختر داییم توتالار بود مراسم از ساعت 7شب تا 11شب بود تاساعت 2نصفه شب تالار وبه گند کشیدن پسره باگریه میگه توروخدابیایین برین تالاروباید قفل کنم برم بازم نمیرن نمیدونم برای شب بعد چه طور تالار اماده کردن واقعا خدا قوت بااین فک وفامیل ما فرهنگ در حد الفبا



 

تازه امروز حال کسایی که میحوان از دست ده هشتادی ها سرشونو بکوبن به دیوار فهمیدم یه برادر زاده سه چهار ساله داریم مامان جونم دعواش کرده برداشته میگه فرار میکنم از این خونه میرم توروخدا ده هشتادی درحد فاجعه ان


 

 

دیروز صبح دیدم مامانم داره لباس میپوشه بره بیرون میگم مامان : کجا میری؟ دیدم مهلم نمیذاره روش به سمت تلویزیونه چند بار صداش کردم جواب نداد !!
میگم چرا جوابمو نمیدی : میگه برو به کارهاتو رفتارت بیشتر فکر کن میگم مادر من اخه من که از صبح 2کلمه هم حرف نزدم با شما
میگه یادت بیار 3شب پیش چیکار کردی!!!!!!!!!!!!
اخه این چه کاریه من دیشب یادم نیست شام چی خوردم :-(
اخه اینم مامانه من دارم :-|
سلامتی همه مادرهایی که قهرشونم قشنگه ;)

 

Jizmiz بازدید : 607 سه شنبه 16 آبان 1391 نظرات (0)

رفتم دم مغازه به فروشنده می گم قرص پشه داری؟
می گه واسه کشتنش می خوای؟
پـَـ نه پَــ، برای سردردش می خوام!



 

مارمولکه اومده وسط اتاق پذیرایمون بعد خواهرم جیغ میزنه میگه اِ این مارمولکه؟!
منم میگم پ ن پ کروکودیله ولی چون امکانات نداشته مارمولک شده!!
خواهرم میگه ایکیو نمیکشیش؟
میگم پ ن پ میارم معرفیش میکنم بهتون تا اونم یکی از اعضای خونوادمون بشه بعد بهش امکانات میدیم که کروکودیل بشه!
خواهرم:l
من:)
مارمولکه:)))



 

ساعت 4 صبح با رفیقم رسیدیم ترمینال شهرمون رفیقم هنوز خوابه بهش میگم پاشو بریم خونه بگیر بخواب تو همون حالت خواب میگه مگه ما خونه داریم؟!
میگم پ ن پ کارتن خوابیم الانم دنبال کارتن میگردم بریم زیر پل کپه مرگمونو بذاریم!!!!



 

با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَ نه پَ می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...



 

زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام, بقیش هم آدامس بدین!



 

رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پــ نه پـــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!



 

خانمه ۲۰۶ رو زده به تیر برق ، ماشین نصف شده !به افسر میگه یعنی اشتباه از من بوده ؟
افسر: پـَـــ نــه پـَـــ علت حادثه خواب آلودگیه تیر چراغ بوده !



 

توی صف دستشویی عمومی به یاره میگم ببخشید شما هم میخواهین برین دستشویی؟
میگه پ ن پ من سوسکم اومدم نهار بخورم!



 

سرکلاس ادبیات امتحان میان ترم داشتیم.منم قد گاو حالیم نبود
از شانس گند من استاد منو از بین دوستان(که بهم وعده تقلب داده بودن)برداشت و برد ته کلاس بین یه مشت بچه که از خودم بدتر بودن انداخت.
برگه در آوردیمو و سوالارو گفت نوشتیم.بعد همه شروع کردن به نوشتن.منم هی زور می زدم یه چیزایی بنویسم.دیدم بغل دستم پسره نشسته منتظر ادامه سوالاست.استاد بهش گفت چیه؟اونم تریپ خیلی درس خونی اومد استاد یه سوال دارم :الان باید اینارو معنیاشو بنویسیم؟
منم گفتم:پ ن پ 7بار از رو هر بیت بنویس خطتت خوب شه.
همون شد استاد تو اون درس بهم داد19.5
من:)



 

بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا ۴۰ درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته‌ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم



 

به دوستم گفتم میخوای بری دماغتو عمل کنی کوچیک بشه؟
گفت پ نه پ میخوام برم یه سیستمی روش پیاده کنم وقتی دروغ میگم دراز بشه!!



 

تو بیمارستان بغل تخت بابا بزرگم رو صندلی خوابم برده پرستاره امده میگه اقا اقا شما همراهشی?
میگم پ نه په عزرائیلم امدم جونش بگیرم خسته بودم یه لحظه چشمام رفت رو هم خوابم برد مرسی بیدارم کردی!!



 

یارو بجای توپ پای منو شـوت کرده 2تا لنگام رفته هوا ، رفیقم میگه زدت ؟؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــ حرکت ماتریکسی رفتم حواسشون پرت شه شما از پشت حمله کنین !!!



 

رفتیم گوسفند بخریم یارو می گه می خواین بکشینش?
میگم په نه په ماشین خراب شده بود می خوایم سوارش شیم با بچه ها بریم شمال!!


 

 

رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه

 

Jizmiz بازدید : 995 سه شنبه 16 آبان 1391 نظرات (0)

خونه عمم واحد بغلي ماست سر ناهاريم از خونه شون بوي سوخت مياد، كل خونه مارو هم دود گرفته، مامانم ميگه برين يه سر بزنين سروصداشون نمياد ببينين سالمن!
بابام رفت بيرون در، دوباره برگشته تو ميگه اول ناهار ميخورم بعد ميرم خفه شده باشن من از گشنگي ميميرم!
باباي فداكاره من دارم؟!
اصن از اين همه نوع دوستي و عشق برادرانه اشك تو چشام جمع شد! :|



رفیقم تو دانشگاه از یه دختره خوشش اومده رفته بهش گفتم خانم من به شما علاقه دارم ، دختره برگشته گفته شما پسر خیلی خوبی هستید ولی نمیتونیم با هم باشیم ... رفیقم میگه تا حالا اینطور قانع نشده بودم :|



 

دخدره اسم آیدیـــش رو گذاشــته "جوجه طلایــــی"
2 ساعت باش فک زدم
آخـــر سر ازش میپرســـم چند سالته گلم م م م ؟
میگــه 38 :|
خداییش شما بگین آخه این جوجه طلاییه یا شــتر مرغ بالغ؟ :دی
ینی امووونش ندادم delete



یـــه بــارم رفتـــه بودم درمونگاه آمپول بزنـــــم،یه دختره اومد آمپولمو بزنه
معلوم بود خـــیلی تازه کاره
همینجوری کـــه سرنگو گرفته بود توی دستش،لرزون لرزون اومد سمت مــن و گفت:
"بسم الله الرحمن الرحیــــم"
منم که کـــــپ کرده بودم از ترسم گفتم: خـــانوووم یه لحظه من میرم بیرون یه دوری میزنم و برمیگردم بعد بزن
خانووومه : لازم نکرده آمپولتو بزن بعد برووو
منم فقط زیر لب میگفتم یا جد گلابتون یا شاه مختار
ینی اگــه از زیر این آمپول زنده بیام بیرون دیگه دختر بازی تعطیل آزارو اذیت تعطیل
اصن قووول مردونه میدم پـــسر خوبـــی شم .همه شیطونیامم میذارم کنار
هییییی داشتم این حرفارو زیر لـــــب زمزمــــــه میکردم که :
خانومه اومد گــــف : عــــــه تو هنوز نرفتی ؟؟؟
مــــن : کجا؟؟؟
خانومــــه : خووونه پســـــــــر شجاع
آمپولتو زدی پاشو برو دیگه :|
من: واو راس میگوییی :دی
اغاااااا منو میگیییییییی : فضای درمونگا واسه پرواز کافی نبود
تا حالا ایقد ذوق مرگـ نشده بووودم :))))



يه بار دارو ميخواستم با داداشم رفتيم داروخانه كه خلوتم بود تقريبا؛قبل از اينكه دارو رو تحويلمون بدن بهمون برگه دادن و گفتن بريد صندوق حساب كنيد بعد بياييد دارو رو ببريد. ما هم رفتيم طرف صندوق يارو نبود، بعد از چند دقيقه تا اومد كاغذو با پول گذاشتم روي پيشخوان و با تريپ شاكي بازي و اعتماد به نفس با صداي بلند گفتم: آقا ما چند دقيقه اس اينجا علافيما! شما صندوقيد؟
مرده از اون باحالا بودا،با دست به صندوق جلوي دستش اشاره كرد و گفت: نه دوست عزيز!من صندوق نيستم اين صندوقه! من صندوقدارم نه صندوق!
آقا تا اينو گفت يهو داروخانه رفت رو هوا! آي مردم ميخنديدن. منم كه ضايع شده بودم نتونستم جلوي خندمو بگيرمو با داداشم 2 تايي ريسه بوديم ينيا!
ضايع شدم در حد تيم ملي



دختره نشسته بود توي کتابخونه که يه پسري وارد شد و رفت کنار دختره آروم بهش گفت :
ببخشيد ميتونم اينجا بشينم ؟؟؟
دختره بلند داد زد :
نه تو نميتوني دوست پسر من بشي ...
همه برگشتن و پسره رو نگاه کردن....
پسره هم حالش گرفته شد رفت نشست سر يه ميز ديگه ...
چند دقيقه بعد دختره اومد کنار پسره آروم بهش گفت : من روانشناسي خوندم ....
خوب ميدونم منظور پسرا چيه ....
پسره بلند داد زد : نه ماشين BMW ندارم ولم کن ...
همه برگشتن دختره رو نگاه کردن دختره کلي خجالت زده شد ...
پسره آروم به دختره گفت : منم حقوق خوندم ... خوب بلدم کسي رو توي جمع شرمنده کنم ...



عاقا امروز تو دانشگاه یه دختر خانومی رو دیدم
یه تیپ عجیب غریب زده بود
با یه عارایش خفن ینی خفنااااااا
منم نشسته بودم خیابون یه گوشه داشتم سیگار میکشیدم
این خانوم یهو مسیرشو کج کرد اومد سمت من
منم تو اون لحظه اینجوری بودم‎:o‎
ب من ک رسید گفت یه نخ سیگار داری
منم ب جون خودم نداشتم
گفتم ندارم خوشگله
چشمتون روز بد نبینه
کلی بدو بیراه گفت و ‌قتی داشت میرفت بلند گفت پسره بی فرهنگ
عاخه مگه من چی گفتم
والا بعضی از خواهران عزیز درگیر هستن با خودشون
مگه نه؟؟؟؟



دیروز جلوی یه مغازه، یه بسته ده تایی کارت شارژ دست نخورده پیدا کردم که از جیب مغازه داره افتاده بود. خیلی با شخصیت رفتم بهش تحویل دادم.
جان من کنترل نفس اماره رو حال کردی؟!!
قربونت!



هفته ی پیش تو خیابون کیف پولم از جیبم افتاد و گم شد.
یعنی کل اون صدو پنجاه شصت تومن و کارت دانشجویی و کارت تلفن و کارت عابر بانک و تقلب هایی که چهارساعت طول کشید واسه امتحان ریاضی ۱ بنویسم یه طرف، اون کارت شارژ پنج تومنیه یه طرف. تازه سوزش کارت شارژه از بقیه بیشتر هم بود!



عاقا سوسک بشم اگه دروغ بگم
چند سال پیش عموم با خانواده اومدن خونمون.یه پسر کوچیک داره اخرهای شب پسره رو پای زن عموم خواب بود پاهاش هم وسط اتاق دراز . یه دفعه ت.خواب یه جوری ازش در رفت که از صداش از خواب پرید حالا قیافه اشو تصور کنید یه نگاه اینور کرد(o-0) یه نگاه اونور کرد (O-o) بعد دوباره خوابید .(-.-)



حالا گفتن نداره ولی وقتی بچه بودم
هر وقت می گفتن واسه شفای مریضا دعا کنید اول از همه واسه شفای قلب مریض میزوگی تو فوتبالیستا دعا می کردم



یه دبیری داریم کلماتی به کار میبیره در حد لیگ دسته سه میگه اجازه نپرسین هرچی هم میگیم اجازه رو میگیرن نمیپرسن توکتش نمیره یامیگه تک میارین اخه مگه پاسوره که تک بیاریم تازه وقتی میگیم ببخشید درس نخونیدم میگه خیل خب تک میاری وقتی جواب ندادیم اصن اون چند نمره تک چیه دیگه من نمیدونم چه جوراین داره بااین مخش ارشد میخونه



چند روز پیش داشتیم میرفتیم عروسیه پسر داییم که خیلی دیر شده بود و همش عجله می کردیم یهو بابام با عجله اومد رفت سر کمد و کت شلوارشو درورد و اون سیمه هست باهاش کتو اویزون میکنن اهان رخت اویز رو از توش درورده تا سیمه رو تنش کنه بعد یهو میگه ای بابا دارم سیم تنم میکنم من چقد حواس دارم... منم گفتم بابا تو حواست پرت نیست سیمه حواسش پرت بود که نگفت بهت...
یهو با اون سیمه زد تو سرم...
من بابای کودک ازار...
بابای کودک درون دار...
منه گنده بک....



یه چند وقت پیش یکی از این فامیلا تهرانیمون اومده بود خونمون بعد بچش ظاهرا برای اولین بار مارمولک دیده بود با تعجب به مارمولک رو دیوار نگاهی انداخت و به مامای گرامش گفت:نیگا مامی کرمه رو ، سبزه تازه دست و پا هم داره...
من :|
اون بچه :)
رییس سازمان محیط زیست :|
مارمولک رو دیوار:O
ینی من موندم با این همه سطح اطلاعات چه کنم؟
کلمو به کدوم دیوار مارمولک داری بکوبم؟


 

سال 86 زمستون بدجوری برف اومد همه جا یخ بسته بود محال بود بری بیرون دوسه تا سر خوردن مهمونت نکنن یخها :دی
دوستم میگفت یکی خورد زمین دوتا دختر بهش خندیدن خودشون بدتر خوردن زمین یکی بهشون گفت تا شماها باشید دیگه به مسی نخندید خودش ولو شد رو زمین من اومدم حرف بزنم خوردم زمین
هیچی دیگه همه به سزای عملمون رسیدیم خخخخخخخخخ

تعداد صفحات : 77

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 53
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 675
  • آی پی دیروز : 680
  • بازدید امروز : 6,765
  • باردید دیروز : 7,651
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 33,989
  • بازدید ماه : 33,989
  • بازدید سال : 1,080,281
  • بازدید کلی : 5,461,275