قربون اون هم کلاسی که وقتی مراقب سر جلسه امتحان پایان ترم تقلبش رو از زیر برگش درآورد!
ناراحت نشد و مثل یه مرد پاشد رفت برگش رو داد.
یکی از سرگرمی های دانشگاهم این بود که به دختره خیره میشدم که مثلا محو جمالش شدم
بعد همینجور که راه میرفتم مثلا اتفاقی میخوردم به در و دیواری چیزی
تا چند ماه دختره منتظر بود بیام جلو بگم عاشقشم
یکی از تفریحات سالم دانشجوییم این بود که یه تیکه چوب پیداکنم بگیرم دستم
عینک آفتابی دوستم هم بگیرم بعد بیام جلو این دخترایی که فکر کردن الان عینک آفتابی زدن دیگه آخر جذابیتن (درحالی که 3گیری کردن از قیافشون) ادای کورها رو دربیارم
چندمورد جواب داد از خجالت عینکشونو درآواردن
یکی از تفریحات سالم دانشجوییم این بود که وقتی از آسانسور میومدم بیرون و می دیدم ملتی منتظر وایسادن آسانسور بیاد، میگفتم اَاَاَاَ چقدر آدم اومدن استقبالم بخدا راضی نبودم
(البته جوابهای بعدشو نمیشنیدم!)
استاد داشت درس ميداد ماژيك نداشتيم .حالا اين يه خودكار دستش بود داشت توهمي نقشه حمله مغل به ايرانو ميكشيد .تعجب ميكردم كه بضيا ديوار بتوني لازم ميشن. استاده به تخته سفيد اشاره ميكنه ميگه:مسير اصلي حمله كدومهههههه؟ ديواربتني لطفن made in chinaهم نباشه اصصصاب ندارم.
يادتونه گفتم يه استادي داريم جك ميگه خودش ميخنده. بخدا امروز سر كلاس نگرانش شديم اخه هيچي تعريف نكرده داشت ميخنديد همينجوووووور ميخنديد
آقا ما سر کلاس آیین دادرسی مون یه استاد داریم که هنوز خودمونم نمی دونیم نقشش تو کلاس چیه؟
از اول مهر تا حالا همش بچه ها می یان درس و کنفرانس میدن، تازه وقتی میگه مثلا فلان ماده فانونی و بخون میگه حالا توضیحشم بده.!!!!!
تنها کاری که خودش انجام میده حضور مرتب در کلاس و رژه رفتن در طول و عرض کلاسه. تازه جالب اینجاس بعداز یک ساعت و نیم که وقت کلاس تموم میشه میگه بچه ها من خسته نشدم اگه می خواین بشینین بازم درس بدیم.
اعنماد به نفس نیست لامصب!!!
تعداد صفحات : 50