loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 387 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

وقتایی اونقدر هیشکی حالی ازت نمیپرسه که آدم شک میکنه نکنه مرده و خودش خبر نداره!!!

 



چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی
کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود
انتظــارت را میـکشـــــد
چــه شیــــــرین اســـــت
طعــم پیامکی کــه میگـــوید :
" کجایـی" .....



دل تنگم!
دل تنگِ خیلی چیزها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشت!
دل تنگم
دل تنگ نیمه شبهای دل تنگی
دل تنگ این همه نبودن ها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
دل تنگ عهدهایی که کسی آنها را نبست
دل تنگ تمام چیزهایی که میشد باشد و نیست
و تمام هست هایی که نیست!
حتی آنان که دلشان برایم تنگ نخواهد شد!!
دل تنگ تر نیز خواهم شد
می رسد روزی که بگویم:
دلم برای آن روزها ی دل تنگی تنگ شده!!



به مدت تمام دلتنگی هایم به من بدهکاری...
وعده ما باشد روزی که دلتنگم شوی...



دیروز برای تو سوختم ...
امروز رها میشود خاکسترم در باد ...
فردا ...
.
.
.
.
واقعا دوستم داری ؟ ...



خنده هات پیشکش همون که تو رو از من گرفت !
فقط خواهشا وقتی حالتو گرفت ، برنگرد زار بزن . . . !



همین الان پاشین برین ماماناتون رو یه دقیقه نگاه کنین ... یادتون نره یه سریا هستن حاضرن همه چیزشون رو بدن اون یه دقیقه رو داشته باشن با آرزوی سلامتی برای همه مادرا و آرامش برای همه مادرای از دنیا رفته . . .
بزن لایکوووووووو!!!!!!



مال مــن نیستـــی !
امــــــــا …
دلـــ❤ـــی که با تو باشــــد
این حرفهـــا را نمیفــــهمد



میگویند دلتنگ نباشم!
خدای من ...
انگار به آب میگویند خیس نباش!



نه "رضا"ست
نه ضامن اهو
اما هر چه است خیلی غریب است حال این روزهای من



شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!



ﺑﻌﻀﻲ ﺣﺮﻓﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﻲ ﺷﻪ ﮔﻔﺖ،ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻮﺭﺩ !!
ﻭﻟﻲ ﺑﻌﻀﻲ ﺣﺮﻓﺎﺭﻭ،ﻧﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ،ﻧﻪ ﻣﻲ ﺷﻪ ﺧﻮﺭﺩ ! ﻣﻲ
ﻣﻮﻧﻪ ﺳﺮﺩﻝ!
ﻣﻴﺸﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ! ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻐﺾ ! ...
ﻣﻴﺸﻪ ﺳﻜﻮﺕ! ﻣﻴﺸﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﻭﻗﺘﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻧﻤﻲ ﺩﻭﻧﻲ ﭼﻪ
ﻣﺮﮔﺘﻪ !........



دَمــَــش گـــَــرمـ ...
بـــاران را مــےگـــویـــــَــمــ
بـــه شـــانـــہ امـ زد وگــُـفــــت : خــَـســتـــہ شُــــدے.. امــــروز را تــُــو اســـتـــراحــَـت کـــُـن...
مـَــن بـــه جــــایـــَـت مـــے بـــارَمـ.....



عشـق را عاشـق شناســـــد
زنــــــدگــی را مــــــــــن
من که دیدم عمری پائیـــــــــــن و بالایــــــــــش
تــــــف بر صورتـــش
لعنـــــــــــــــت به معنــــــــــــایش


 

دراین بازار نامردی به دنبال چه میگردی؟ نمی یابی نشان هرگز توازعشق وجوانمردی! بروبگذر از این بازار'' ازاین مستی وطنازی ! اگرچون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

Jizmiz بازدید : 378 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

آهاي دنياي من
تا پيش از اولين بوسه..
تا قبل از آغوش نخستين..
تا شروع تپش هاي بي امان دلتنگي..
تا آغاز قصه اي كه در گوشم زمزمه ميكردي..
عاشق بودي..
اما. . . . . !!!!



خنديدن خوب است..
قهقهه عاليست..
اما. . .
'لعنت بر بغض..'



برف مي بارد به آخر خيابان رسيده ام، پشت سرم را نگاه مي کنم و ردپاي تنهايي ام را مي بينم که از دوردست ها شروع شده است!!



گاهی کامل فراموش میکنی وبعد میبینی که باید منتظر می ماندی و گاهی انقدر منتظر میمانی که میفهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی.



بعدها برتمام قبرهای این شهر بوسه بزن شاید بیاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی...من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام ..صدای کلاغها را میشنوی..؟؟دارند برایم فاتحه می خوانند...



عاشق نباشد هر آنکه ندارد هوای دوست بی ارزش است دلی که نباشد به یاد دوست..



دلـــم می لـــرزد هـــر گــاه صــدای جدیـدی سلام می کــند !
قــلبم می کـــوبد ؛
نفـــَسم تـــنگ می شود ،
دســـتانم بــه لـــرزه می افــتند !
مـــن دیگــر کـــشــش خداحـــافظــی نــدارم ....
ببــخشید کــه دیــگر جــواب سلامِ کســی را نمی دهـــم ... !!!



اي كاش ميشد حافظه ام را از دست بدهم. حيف باك شدن خاطره هاي خوبم نيس حيف اشكهايي است ك از نبودت در كنار خاطره ها ميريزم.......



گمشده ي اين نسل اعتماد است نه اعتقاد. . .
افسوس كه نه بر اعتماد اعتقاديست
نه بر اعتقادشان اعتماد...



وقتي سرت رو شونه هاي عشقت ميذاري أبر آرامش دنيا را در خودت احساس مي كني...
ولي.. ولي.. ولي
وقتي سر عشقت رو شونه هاته احساس مي كني قوي ترين موجود دنيايي.. .



غربت رو نباید در الفبای شهر غریب جستجو کرد...
همین که عزیزت نگاهش را به طرف دیگری کرد...
تو غریبی...!!!



رسيده روزي كه چقد كم توقع شده ام..
نه آغوشت را ميخواهم..
نه يك بوسه..
نه حتي بودنت را، و نه برگشتنت را..
همين كه بيايي و از كنارم رد شوي كافيست..
مرا به آرامش ميرساند
'حتي اصطكاك سايه هايمان'... .



به کبریت نیازی نیست
سیگار را بر لبم می گذارم و به دردهایم فکر میکنم ، خودش آتش می گیرد …



نميخواهم بعد از مرگم به احترامم 1 دقيقه سكوت كني حالا كه زبانت نيش دارد دهنت را ببند


 

شماهارو نمیدونم، اماخودم که هروقت میخوام راه برم جلو قدمامو نگاه میکنم، اما دیدین بعضی آدما، منظورم اوناین که یه زمانی جلوشون واستادی، دست تودست هم حلقه کردین، توچشاش طوری نگاه کردی که دیگه جای هیچ حرفی رو باقی نمیذاره، حالا حرفای قشنگ وعاشقونش که بکنار! یهو طوری چشاشو روهمه چی میبنده وقدم برمیداره، طوری غرورتو له میکنه، طوری احساستو لگدمال میکنه ومیره، که دیگه خودت نای بلندشدن وراه رفتن وجلو پاتو نگاه کردنو نداری!!
بسلامتی عشقای که حالا فقط شدن یه خاطره
قبول نداری؟؟

Jizmiz بازدید : 560 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

مـامـانم میـگـه وقــتی که مـن بـچه بــودم ، مـوقـعـی کـه بارون مـیـومـد و تــو چـاله ها آب جـمـع مـیشد مـن مـیـرفـتـم اون آبـــا رو میـخـوردیم :| ، واسه همینه که انـقدر خـل و چـل بـار اومـدم!
خـو مـادر مـن وقـتی بـهـت میـگم مـنو از پـرورشگاه آوردین چرا بر مـیـخـوره بــهت؟
مادر افشا کننده ی حـقایـقـه دارم من؟



بابام خدا عمرش بده 45 سالشه تازه يادش افتاده بره مو بکاره.
حالا من که 21 سالمه داره موهام ميريزه برگشته بهم ميگه من ديگه روم نميشه دنبال تو جايي بيام.
آخه شما بگين من بهش چي بگم؟
آفا قضیه اون دیوار بتونی چی بود؟ منم یکی میخوام البته دو لا باشه لدفن
باباي پسر دوسته دارم من؟



مردم اگه یه دختر کور و کچل وزشت وخنگ و... داشته باشن جلو دومادشون همچین از دخترشون تعریف میکنن که دوماده حس کنه از این بهتر گیرش نمیومده.
مامان ما هر وخ نامزدم میاد میشینه از سوتی هام وعیب و ایراد هام میگه. حالا دیشب میگه: بنظرم دهن مریم خیلی گشاد شده. حالا جالب اینجاس که از نامزدم هم نظر خواهی میکنه! بابام هم میگه : آره وقتی میخنده 32 تا دندونش همزمان دیده میشه!
از دیشب تاحالا نشستم جلو آینه هی به دهنم نگاه میکنم.ولی بخدا گشاد نیس!چرا اینا اینجوری میگن؟
افسردگی گرفتم!
ننه بابای آدم ضایه کنه من دارم!



سر کلاس میکرو نشسته بودیم استادمون شروع کرد از بچه های کاردانی بد گفتن : این کاردانیا بچه ان همشون و انقدرررررررررم بی تربیت تشریف دارن و همشونم دهه هفتادین !!!!!!!!
حالا ما نصف کلاس همه دهه هفتادی به هم نیگا میکردیم هیچی من به دوستم که اونم هفتادیه گفتم : آره این دهه هفتادیا اصلن آدم نیستن !
خیلی بچه های بدین ! خلاصه هر کی ی چیزی به دهه هفتادیا گفت !!!!!!!!!!!!!!!!!!
من
دهه هفتادیا
کارشناسیای هفتادی !!!!!
استادموووووووووووون !!!!



مامانم اومده میگه:فیسبوک چیه؟
میگم کی بت گفته؟
میگه دخترخاله هات.
میگم من نمی دونم برو از خودشون بپرس.
میگه اره فک کردی من نمی دونم فیسبوک همون اینترنته:|
اخه الان من چی بگم؟



ما کنار خونمون (دقیقا چسبیده به خونمون) کافینت داریم نصف بیشتر فک و فامیلامونم توی محله ی ما زندگی می کنن کافینت ما بین دو تا دانشگاس ، مشتری زیاد داریم ، اونوقت این فک و فامیله کج و کوله ی ما با چادر معمولی و دمپایی پلاستیکی پا میشن میان کافینت ، حالا این هیچی
آخه من اون شلوار گل گلیاشونو کجای دلم بذارم
جلو ملت حیثیت واسه آدم نمیذارن



یه پسر عمو دارم تازه ترم اول دانشگاست
امروز اومده میگه یحیی اون دختره هس ک مانتو سفید پوشیده موهاشو رنگ کرده ریخته رو صورتش
من میگم کدوم
میگه خیلی خوشگله
ینی نمیشناسیش
من:از کجا بشناسم
کی هست حالا
میگه همکلاسیمه
من=|
میگم خب ک چی حالا
میگه امروز مخشو زدم
میگم چطوری
میگه بهش گفتم جزوتو بده
گفت الان کلاس دارم بعدشم باید برم بوشهر
من=|
در ادامه گفت دیگه مخشو زدم تمومه
فقط نمیدونم شمارمو چطوری بدم بهش
من ک از داشتن چنین فکو فامیلی ب خودم میبالم



اقا این پسر خاله ی من خیلی حاضر جواب و پرو یه روز به خالم گفتم این پسرتو ادب کن گفت هر وقت تو با ادب شدی کل پسرای فامیل با ادب میشن
دیگه هیچی تو زندگیم اینقد قشنگ قانع نشدم



اقا پدرم زنگ زده میگه: بیا شرکتم کارت دارم منم رفتم منشیش میگه اصلا امروز نیومده زنگ زدم میگم کجای میگه خونم میگم چرا این کارو کردی میگه تا تو باشی از لیوان من اب نخوری
اینم از پدر انتقام جو من
میترسم بفهمه از مسواکش استفاده کردم چیکار میکنه



اقا پدرم حالش بد بود گفت منو ببر دکتر منم حاضر شدم گذاشتمش تو ماشینش خواستم حرکت کنم محکم زد پشت گردنم گفت فکردی مریضم حالیم نیس پیاده شد گفت با ماشین تو میریم من تازه بنزین کردم توش کثافط
اینم از پدر پسر دوست من



چند روز وقت نکردم برم دانشگاه بعد از ی هفته رفتم ی دختره تو کلاسمونه اومده جلوم با حالت عصبانیت بهم میگه معلوم هست کجای نمیشه ی خبری بدی واقعا که ایییییش
فک کنم از این به بعد باید از کل برو بچ دانشگاه اجازه ورود و خروج بگیرم:دی:



این یه داستان واقعیه!... مامانم از صبح تا شب توی خونه تنهاس. شب از سر کار اومدم خونه کنترل تلویزون ورداشتم-خداوکیلی هنوو کانال عوض نکردمااا... مامانم میگه :وااااای دوباره اومدی خونه... اگه گذاشتین من یه فیلمو درست ببینم؟
من:o-0خو لامصب تو روزا چیکا میکنی خب پ؟ .
هیچی دیگه ترسیدم آه مادر بگیردمون کنترلو آروم گذاشتم زمین



 

پــارسال عـــمم یه خرده اضــافه وزن داش, مـــامــــان خـــانومـــــه منـــــم ســـرش درد میکنـــــه واســــه زنــداداش بــازی! بهـــم گف: امیـــــر امشــب میـــریم خونه عمــت بهش بگــــو چـــاق شدی عمـــــه؟!
مــــن: بیخیـــال مــامــان مـــن چیــکا دارم؟!
آقا میـــره به ایمـــان میگـــه!
رفتیــــم خونشــون ایمـــان یه کــاره برگــــش گف: مـــامـــان بالاخــــره قـــرار شد مـــن بــگم عمــــه چــــاقـــه یـــا امیــــــر؟!
»»»» دیـــــریـــــرییییییییریـــــــن! ««««
مـــامـــان: ای بـــی تربیت! ایمــــان عمت کجــاش چـــاقـــــه؟!
عمــم: راس میگــــه فدات شم, ایمـــان عمــــه از خـــاله پریســــات که چـــاق تر نیستــــم؟! :(
مـــامـــانم: پریســــا کـــی چـــاقــــه؟! چشات بزرگنمـــایی داره گلــــممممم!
مـــامـــان طلبکــاریت تو حلقــــم!!! :دی
مـــامـــانٍ شیــطونٍ داریـــــــــــم؟!



صبح از خواب بیدار شدم حاضر شم برم کلاس..
داداشمم بیدار کردم بره مدرسه ..
پاشده حاضر شه شلوارشو درآورد یکم به این ور و اوون ور نگاه کرد بعد نشست زل زد به یک جا !!
:|
هرچی بهش نگاه کردم دیدم انگار نه انگار !
رفتم بهش میگم چته ؟ پاشووو حاضر شو دیگه !
میگه هرجی فکر میکنم نمیدووونم میخواستم چیکار کنم! تو میدوونی ؟ داداش روان پریشه من دارم ؟! :|
بمیرم برات داداشم


 

عــاغــا امــروز رفتــم بــرای خــودم شــارژ بــگیرم از نــت
شــماره مــوبایل رو هــم میــشه وارد کــرد تــا شــارژ رو بــرات اس کنــه
هیـچی دیــگه اشــتبــاهــی شــماره مــوبایــلِ دختــر عــموی فرصــت طــلبم رو زدم
لامــصب ســر کــنکور نمــیتونست ایــنقد ســریع تــست بــزنه کــه هنــوز رمــز رو واســش اس نــکرده بــودم گــوشیــشو شــارژ کــرد:|
بــعد معــذرت خــواهی میــکنه میــگه فــک کــردم دوســت پــسرم واســم شــارژ فرســتاده:|
آخــه روانــی مــگه تــو شــماره دوســت پســرتو ســیو نــکــردی؟:|
جــــــــدا فــک و فامیــله مــن دارم؟

Jizmiz بازدید : 414 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

رفتم اموزشگاه رانندگی تو کلاسش نشستم دختره برگشته بهم میگه توام اومدی رانندگی یاد بگیری گفتم پ ن پ اومدم اموزش هول دادن ماشین در مواقع اضطراری یاد بگیرم



مامور سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟
من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان خونمون رو روشنایی میبخشن



نون خریدم دارم میرم اتاقم دوستم رسیده میگه داری میری اتاق میگم پ ن پ نونا حوصلشون سر رفته آوردم دور بزنمشون حالا هم دارم میبرم شهر بازی؛
آخه دوسته من دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گیج میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!



عاقا ی پ ن پ ذاغ داغ:
دم در هیات واستاده بودیم ملت هم جمع شده بودن غذا نظری بگیرن بعد رفیقم از تو هیات اومده بهم میگه اینا واستادن غذا بگیرن؟؟یوهو ی زنه از اینا ک100تا جوونو حریفن از وسط جمعیت گفت پ ن پ تظاهراته !!!!!!
ملتم زدن زیر خنده, زنه هم با خنده گفت والاااب خدا!!!
یعنی رفیقم بدبخت سرخ ک هیچی سیاه شد تاحالا تو جمعیت پ ن پ نخوردع بودوخودکشئ نکنه خوبه:-))))))))))))



با دوستم رفتیم رستوران سنتی، گارسونه همرای غذا یه ظرف ترشی سیر واسمون آورده.
دوستم با تعجب پرسید سیره؟!!!
گارسونه گفت په نه په گشنه هست داره تمارض میکنه تا شما راحت غذاتونو بخورید، هی تعارفش نکنید...



زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن، دختره گوشی رو برداشته، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید؟ میگه واسه عکس گرفتن؟ پـــ ن پـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم!!! بعد میخنده میگه ۶ وقت داریم. بهش میگم قبل از ۶ هم کسی نوبت داره؟ میگه پـــ ن پــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم.



امروز صبح به داداشم میگم 50 تومن پول بده.
میگه 50 هزار؟؟؟
پــــــــ نـــــــــ پـــــــ 50 تک تومن!تا بدم گدا سر کوچه 500 هم بذاره روش برم قاقالیلی بخرم!!



رفتم کارواش میگم فیش بده، میگه فیش برا کارواش، میگم پـَـ نـَـ پـَـ ماهی می خوام داشتم امتحان می کردم انگلیسیت در چه حدیه!!!



به خونه زنگ زدم داداشم برداشته ميگم بابا هست ؟ ميگه : آره کاريش داري ؟
پَ نَ پَ ميخواستم ببينم حاضره ، جلو اسمش تيک بزنم !



تو اتاقم عکس يه شير چسپوندم که آهو تو دهنشه،دختر خالم حرفي واسه گفتن نداره ميگه: خود شيره کشتتش؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ موتوريه زده فرار کرده،گردن آهو اوخ شده،شيره داره ميبوسه جاش خوب شه!



رفتم حشره کش بخرم طرف گفت : ميخواين زود بميره ؟؟؟ گفتم : پَ نَ پَ ميخوام زجرکش بشه مزه ي انتقام رو بچشم !!! مغازه داره هم زرنگ تر از من بود و گفت : دِ نـَـه دِ لذتي که در گذشت است در انتقام نيست !!!



يک شب رفته بودم خونه خالم ، اومده ميگه چيزي لازم نداري؟ ميگم نه ولي اي کاش مسواکم هم آورده بودم. برگشته ميگه دِ نـَـه دِ خاله جون اين که ناراحتي نداره ما اين جا يک مسواک داريم مخصوص مهمون الان بهت ميدم باهاش بزن !!!



این واقعا راسته
شوهر خالم عینک زده بود و داشت روزنامه میخوند.یکی از خاله هام گف:ااا؟آقا منصور شما هم عینکی شدید؟
مامان بزرگم از اونور گف:پ ن پ مد روزه!!!!!!!!
ینی عاشقشم!!!!!



توی فرودگاه داشتم با راننده تاکسی صحبت میکردم یارو داره رد میشه میپرسه ببخشید شما ایرانی هستین؟راننده میگه پ ن پ چینی هستیم رومون فارسی ساز نصب شده


 

بابام میگه : برادرت خوابه؟ میگم پ ن پ رفته رو اسکرین سیور یه شوت که بهش بزنی روشن میشه

Jizmiz بازدید : 413 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

داشتم واسه بچه ها تعریف میکردم: دیروز کنار زَمَـــــن چمن دانشگاه بودیم...
دوستم یهو پریده وسط حرفم: یگو چی گفتی الان؟؟؟!!! منظورت زمین چَمیـــــــن بود دیگه!!!
دیگه همه پخش زمین شدن، نذاشتن بقیه خاطرمو تعریف کنم :(



یــه بــار تــو دانشگــاه یه دختـــــرٍ بود به هیشکـــــی پـــا نمیـــداد همـــــه تو کفـــش مـــونده بودن!
آقــا خداوکیــلی منــم از شمـــاره دادن به دختــــر نهـــایتٍ نفـــرتُ دارم!(همیشـــه گذاشتـــم خودشـــون اومـــدن جلـــو, شمــام امتحـــان کنیــد جـــواب میــده)!
هیچـــی رفیقـــام گفتـــن امیــــــر بیـــا تو بــرو ببیـــنم جلـــو توام مقــاومت میکنــه خلاصه اسبــم کـــردن منــــم رفتــــم جلــــو!
مـــن: امممممم, خانـــــوم میشه باهاتــون چن کلمـــه حرف بزنــــم؟!
دختــــرٍ: بفــــرمایید؟!
مـــن: راستـــش ازتـــون خوشم اومـــده , میخـــام باهــاتون آشنـــا شم!
دختــــرٍ: خوشحــــال میشــــم!
مـــن:(^_^)
آقــا کارتـــمو درآوردم دادم بهش نیگـــاش کـــرد نه گذاش نه برداش گف: خعــــلی بی مـــزه ای؟! واســت متاسفم؟! :(
منـــم عصبـــانی که این منُ دس انداختـــه, رفیقـــامم اومـــدن جلـــو گفتن: نه معـــلوم شد اصن با جنسٍ پســـر جماعت مشکل داره!
یهـــو رفیقم کارتَ رو برداش گف: یعـــــنی خاک بر ســـرت امیــــر! دکتــــر صبـــا رضــایی کیه؟!
مـــن: چی میگی؟!
آقا همشــون شـــرو کــردن به زمیـــن گاز زدن!
شانسٍ کجـــَمو داشتـــی؟! اون کارت تو جیبٍ مــن چیکا میکــرد خدا داند!؟!
البته یه مدت دختـــرَ رو محل نذاشتـــم خودش اومد جلو؟! :))))))))



یه دبیر فیزیک داشتیم برای باراول میومد کلاسمون بعدبدون اینکه اسمامون بخون رفت درس دادمنم شلوغ میکردم عصبانی شد گفت برات الان دونمره منفی میذارم پوشه روبازکرد جلوی اسم نمیدونم کدوم بدبختی منفی گذاشت



توپارک نشسته بودم یه خانمه داشت اموزش رانندگی میدیدرفت از یه ماشین پارک دوبل بگیره بنده خدا تااومد پارک دوبل کنه راننده ماشینه اومد ماشینشو برداشت برد



ماتوخونه 5نفریم،وقتی سرمیزناهارتنها نوشیدنی آبه ،چجوری میشه که ما7تا لیوان استفاده شده داریم؟؟؟؟:o
شما به وجود روح اعتقاد دارید؟من که پیدا کردم،برم برای شام دوغ بخرم آبرو داری کنم جلو مهمون ها.



كلاس سوم بودم و معلم جدول ضرب رو تخته نوشت بلافاصله ازم پرسيد سه چهارتا منم گفتم پنجاه وشش تا!گفت بيا اينجا دستو بگي؛منم با اعتماد بنفس(جدي بچه زرنگ كلاس بودم)رفتم دستمو گرفتم؛با تركش گذاش كف دستم ؛اشك تو چشام جم شد كم نيوردم رفتم كيفمو برداشتم مي خواستم از كلاس برم كه گفت:بيا بشين بچه والا ديگه راهت نميدما منم با پررويي گفتم بگو:" ببخشيد تا ببخشمت"(!!)



از دهه هشتادياي بي آزار بگم !آقا اين پسرخاله ما زن گرفته بود بنده خدااين زري خانم عروسه اصن قيافه نداشت كه هيچ كلا آدم نچسبي بود؛يه روز كه خونه خالم بوديم خواهرزاده بي آزارم در كمال آرامش در آغوش خاله زري فرمودند:" خاله زري خاله زري ؛خاله مهتاب مي گه خاله زري خيلي دراكولاس؛دراكولا يعني چي؟"!!!!!!!!خدايا !!دراكولا يعني تو ذليل مرده...



تو بوفه دانشگاه نشسته بودم،میز کناریم چندتا پسر نشسته بودن...یکیشون داشت با آب و تاب یه جریانی واسه دوستاش تعریف میکرد...یکم که دقت کردم دیدم داره یکی از پستای امیر 21 تعریف میکنه(البته میگفت شخصیت اصلی داستان خودشه)
جلو دوستاش ضایش نکردم...تنها که شد بهش گفتم زیاد4جوک میری؟؟؟با تعجب نگام کرد گفت بله؟؟؟؟؟گفتم خوب چرا جعل خاطره میکنی گل پسر؟اینی که تعریف کردی پست امیر 21 بود...
خودشو زد به کوچه علی چپ...گفت نمیفهمم چی میگی...پا شد رفت...
حقش بود جلو دوستاش ضایش میکردم....



امروز با بابام داشتیم تو اتوبان حکیم میرفتیم که یهو بابام گفت : به نظرت بوی سوختگی نمیـاد؟
مـن بـو کشیدم و گفـتم نـه بویـی حـس نمـیکنم!
در این لحظه بـابـام در اقدامی نـابـاورانه صدای ضبطو کم کرد !!
من :|
بابام :{) -------------> { سـیـبـیـلاشه
راننده ای که داشت سبقت میگرفت :|
تقاطع حکیم - کردستان :|
قضیه کم کردن صدای ضبط یه کم مشکوک نیست؟!



هميشه رفتيد دستشويي چك كنيد ببينيد شير ابش سالمه يا نه!!!
اقا يه روز رفتيم دستشويي بعد دوساعت صف وايسادن نوبت ما شد سريع رفتيم تو گلاب به روتون بعد چند دقيقه اهرم شير آب رو كشيدم ديدم قطع!!
بغض گلومو گرفته بود
حتي فرصت درست فكر كردنم نداشتم كلي ادم پشت در منتظر بودن
انقدر عصباني شدم كه نگو با همون عصبانيت اهرمو كشيدم
يدفعه اب با تمام فشار اومد شلنگه تو هوا ميچرخيد و نميتونستم بگيرمش
هيچ وقت اون نگاه هاي كه بهم شد بعد از دستشوي بيرون امدنو يادم نميره
تصور كنيد كاملا خيس شده بودم ازم اب ميچكيد وقتي بيرون اومدم



رفتم توی اموزشگاه رانندگی.اولین روز کلاس رانندگی تو شهرم بود.وارد دفترش ک شدم , ۳ تا دختر نشسته بودن.برگه قرار دادمو دادم ب منشی و نشستم تامرببم بیاد و نوبتم بشه.هنوز ۱ دقه هم نگذشته بود که منشیه گفت اقا فردا بیستو پنجمه امروز بیستو چارمه.هیچی دیگه خیلی شیک عین پت و مت برگمو گرفتم و با اعتماد ب نفس زدم بیرون



یادش بخیر بچه ک بودم ظهر ک میشد با پیچ گوشتی میفتادم به جون اسباب بازیام.همیشه فکر میکردم تو ماشینام شکلاتی چیزی هست!!!ما چی بودیم دهه هشتادیا چین!!!



به نظر من 4jok خیلی بد اموزی داره
چون من از اینجا یه خاطره خوندم بعدش این خاطره خیلی خوب یادم موندش بعدش استاد ازم پرسید کجا میشینید متنم یهش طبق اون خاطره گفتم رو مبل یا فرش وبطور کلی هر جا که راحت باشم پخش واستاد با کمال ادب منو انداخت بیرون و چون ترم اولی هستم خیلی میترسم که زبان با وجود اینکه میتونم انگلیشی حرف بزنم منو بندازه و بهم نمره نده ولی نمیدووووووووونید چه حالی داد



یادش بخیر بدترین نوع تنبیه ما دهه شصتیا و هفتادیا تو مدرسه این بود که معلم دوتا خودکار بیک میذاشت لای انگشتامون و تا میتونست فشار میداد

فرستنده : یکی مثل خودت

 

دیروز داشتم با داداشم ک 9 سالشه بازی میکردم.یهو فیلشو برداشتم گفتم واااای فیل من خیلی قویه. با صداش همه ی حیوونات کر میشن.1ثانیه نشد جواب داد:اژدهای من قویتره وقتی میگوزه همه حیوونات لال میشن....
هیچی دیگه .از دیروز تا حالا دارم به یه جواب درست و حسابی فکر میکنم.کم اوردم

Jizmiz بازدید : 835 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

گرگه بعد از کلی جستجو آی دی شنگول و منگول رو گیر میاره ، بعد از چت کردن باهاشون قرار میزاره. وقتی می ره سر قرار می بینه چوپان دروغگو اومده!



آیا میدانستید که بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است !



هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا” نکوب رو سرش بی توجه از بغلش رد شو این کارت از صدتا فحش ….. براش بدتره !!



پشۀ عزیز! باسلام
لطفاً حداقل جایی رو نیش بزن که خاروندنش آسون باشه!
آخه روی بند انگشت جای نیش زدنه؟
تازه پوستشم که کلفت تر از ساعد و ایناس، واسه خودتم سخت تره که لامصب



 

با سلام …
پشه محترم اصلا مهم نیست که تو این سرما هنوز زنده موندی ! مهم اینه که موبایل من سولاریوم نیست که بیای جلوش خودتو برنزه کنی !



 

+ چیزمو ول کن !
- خودت چیزمو ول کن !
+ چیز خودمه !
- نخیرم ، چیز خودمه !
“کشمکش دو بچه موش سوسول تازه خارج از کشور رفته بر سر یه تیکه پنیــــــر !”



به سلامتی فیل بزن لایکو نه بخاطر هیکلش ، فقط بخاطر کف پاهاش که صافه چون از سربازی معافه
D:



 

گرگه میره دره خونه شنگولو منگول میگه منم منم مادرتون
خرسه میاد دمه در میگه : بابا تو منو کچل کردی اونا 10 ساله از اینجا رفتن.



 

یه روز خرگوشه میره جنگل میبینه گرگه داره حشیش میکشه ، بهش میگه آقا گرگه مواد نکش ، بیا بریم باهم ورزش کنیم ، شادی کنیم...
میرن تو راه به روباهه میرسن میبینن داره هرویین میکشه ، خرگوشه میگه آقا روباهه چرا مواد میکشی؟ مواد ضرر داره بیا بریم ورزش کنیم شادی کنیم...
میرن میرن میرسن به آقا شیره میبینن داره کراک میکشه ، خرگوشه تا میاد بگه چرا مواد میکشی شیره میگیره میخورتش......
گرگ و روباه میگن بابا چرا اینجوری کردی؟؟؟ چیز بدی نمیگف که!!!
شیره میگه : بابا این کصافط هر روز اکستازی میزنه میاد اینجا شر و ور میگه!



 

یه گربه ماده دارم خیلی ملوسه
یه گربه نره چند روزه تو نخ گربه ی منه خواهرم امرروز گربمو برده جلو پنجره رو به یارو : اینو ببین بسوز ما به تو دختر نمیدیم



 

سوسكه شكسته عشقى ميخوره ميره كنار دمپايى ميگه: بكش لامصب



 

میخوام سرمو بکوبم به دیوار چین!
منو توجیه کنید لطفاً ! آخه این گوسفند که هم تو ایران متولد میشه هم از علوفه ی داخلی تغذیه میکنه و والدینش هم ایرانی هستن ، من موندم آخه چجوری دلار روش تاثیر میذاره که قیمتش دو برابر میشه؟! :|



 

هوا سرد شده..
این پشه ها نمی خوان برن؟؟!!!
من که دل کشننشونو ندارم!!
آخه خون من تو رگهاشونه...
با بدبختی بزرگشون کردم!!!
خب بسه دیگه احساساتی نشید



 

دقت کردین این مگسا چقد باهوشن؟!!!
همچین که مگس کش رو برمیداری میفهمن و فرار میکنن!!!


 

 

گاو عاقل تره یا خر؟
خوب معلومه گاو
چون گاو که میخواد از خیابون رد شه اول سمت چپ رو نگا میکنه تا وسط خیابون میره بعد سمت راست رو نگا میکنه واز خیابون رد میشه اما خر مثل گاو سرش میندازه پایین و از خیابون رد میشه

 

Jizmiz بازدید : 435 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

وقتی به مشکلاتم فکرمیکنم میخوام خودکشی کنم :(
.
.
ولی وقتی یادم میاد استقلالی نیستم مشکلاتو فراموش میکنم و از خدا تشکر میکنم ;))



كم كم دارم به اين نتيجه ميرسم كه بازيكناى پرسپوليس چينى اند! اصلا كيفيت ندارن!:-))



 

میدونی جهان سوم یعنی چی؟
یعنی جایی که 4 بازیکن از استقلال به تیم ملی دعوت بشن.
یکی شون دروازه رو نگهداری کنه.
یکی شون دفاع رو بیمه کنه.
...یکی شون جناحین رو راه بندازه.
بازیکن سابقش پاس گل بده.
کاپیتانش گل بزنه .
ولی...
یه پرسپولیسی بگه بخاطر لباس قرمز تونستیم ببریم!!!





 

اگر کره ای ها میدونستن تیم های قرمز پوش وقتی ده نفره میشن
تازه جون میگیرن و حریفاشون رو میبرن به داور التماس میکردن که شجاعی اخراج نشه !



 

من نميدونم چرا اين پرسپوليسيا از رو نميرن! بابا زشته! يه بازى ميبرن 10 تا بازى ميبازن تازه افتخارم ميكنن، تو روزنامه هام ميزنن پرسپوليس در آستانه پيشرفت. خو لامصب كجا پيشرفت كنه؟ ليگ قبليم كه بهشون امتياز دادن كه نرن دسته يك!



 

میگن خون قرمز تو رگهای آبی جریان داره.
.
.
.
اما میگو چی که خونش آبیه!!
طرفداره شما دارین ؟ ها ؟



 

اغا ما بعد یه عمر خواستیم بریم ورزش گفتیم بریم بدنسازی.هیچی روز اول اول با کلی پز رفتیم لباسامونو عوض کردیم اولین وزنه را بالا بردیم آوردیم پایین بعد فوری یه نگاه به بازومون انداختیم!!!!
من}}{
بقیه بدنسازا که داشتن هلیکوپتری میزدن:؟؟(
وزنه ها||؟؟
اون اولین روز و آخرین روز ورزش ما بود.



 

مسئولان تیم ملی ایران قبل از بازی با کره با مسئولان این تیم رایزنی داشتن.متن این رایزنی بدین شرح است.
ایران:اگه بردید دیگه دونگ یی پخش نمیکنیم.و دیگه ازتون فیلم نمیخریم.اگه مساوی شد دونگ یی پخش میکنیم اما دیگه فیلم نمیخریم.و اما اگه باختید هم دونگ یی نشون میدیم هم همه فیلمایی که دستتون باد کرده.
کره:پس تابلو نکنید که بهتون آوانس دادیم.
ایران:نه،یه اخراجی هم میدیم که بدونید بدبختید.روحیتون کوبیده بشه.
و این شد که ایران برد.



 

منظورتون چيه؟!
نه دقيقا چه هدفي داريد؟!
فكر مي كنيد ما نمي فهميم؟! آخه چرا بعد از فوتبال ايران به فاصله نيم ساعت فوتبال بارسلنا رو پخش مي كنيد؟!
همين كارا رو كرديد جوونا افسرده شدن..



 

مردم دو دسته اند : یا طرفدار استقلالند یا طرفدار سرور استقلال!



 

خیابانی میگه اگه مسی رو به علم می اورد میشد انیشتین
مسی/-:
انیشتین/-:
استفان هاوکینگ/-:
تیم فوتبال دانشمندان جهان/-:
ساکنان کره مریخ/-:



 

اگه اسم پرسپولیس همون پیروزی بود گر چه نمیتونست بازیاشو با پیروزی به پایان برسونه لااقل میتونست بازیاشو با اسم پیروزی به پایان برسونه!!!!!!!!!



 

آقا من مطمئنم پرسپولیس سال بعد قهرمان میشه...
فقط نمیدونم تو گروه الف یا ب!!!!!!!!!!


 

 

جدیدترین سوتی گزارشگر معروف و عزیزمون در بازی ال کلاسیکو.
چون مسی و رونالدو با هم نفری دو تا گل زدن میگه مسی دو. رونالدو دو.
آخه چی بگم.
من=-O
بازیکنای تیم :’(
یوفا:-\
اصن یه وضعی.
بخدا.

تعداد صفحات : 50

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 166
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 511
  • آی پی دیروز : 588
  • بازدید امروز : 7,247
  • باردید دیروز : 6,156
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 13,403
  • بازدید ماه : 13,403
  • بازدید سال : 1,059,695
  • بازدید کلی : 5,440,689