loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 370 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

يه مارمـــولك ديــــدم
چنــد دقيقه نیگاش كردم تا يه جا ثابت بمـــونه
بعد كلـــى التماسش كردم و جون دوس دخترشو قسم دادم و ...
كه لامصـــب همونجا بمونه تا مـــن برم پيف پاف بخـــرم بيام
دمـــش گرم وقتى برگــشتم هـــمونجا بود
غيرت داره رو نامـوســش :)

Jizmiz بازدید : 377 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

به خانووووم دوس دخــدر زنگ زدم و داشـــتم باهاش حرف میزدم،
اونم داشت با هندزفیری باهـام حرف میزد که اگه کســـی اومد تو اتاقش
وانمود کنه داره آهنــگ گوش میده.
بعد مامانش صداشو شنید که داره حرف میزنه
و یهههههو اومد تو و گوشیشو گرفت.!!!!!
منم به جای اینکه قطع کنم شروع کردم " تهی" خونـــدم
که یـنـــی داشت آهنـگ گوش میــداد
"من و این این این منو منو این منو این اینهو در و تخته ایم نمیخوایم به هیشکی سر نخ بدیم"
مامانش یکاره برگش گف :" سرنخو دادی مگه دستم بت نرسه "
مام اومدیم جمش کنیم به مکالمه با مادرش ادمه دادیـــمو
هیچــــی دیگه الکـــی الکـــی یه خواستگاری افتاد تو پاچمون
حالا موندم بـــرم خواستگاری یا بی خیال دخدره شم :|

Jizmiz بازدید : 375 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

دخترخالم منو دوس داره،شماره دوس دخترموبلند كرده بود بعد باهاش قرار گذاشته بود رفته بودن اماركشي بادخترخاله ها ديگم بزن بزن ،دعواشون خيلي گر گرفته پليس امده جعمشون كرده بردنشون كلانتري
بعد از كلانتري امدن خونمون منم گرفتن زدن ي فصل گف اگ بفهمم باكسه ديگ باشي ميكشمت منم گفتم چشم فقط شانس اوردم گوشيم خاموش بود والا الان توبهشت بودم ;-)

Jizmiz بازدید : 398 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

عاقا بچه بودم زمستون بودو اتاق سرد بيدارشدم برم پتوي داداشمو كش برم بندازم روخودم،چشتون روز بد نبينه بلند شدم برم پتورو بردارم ديدم خيسه خيسه بله گلا پتورو اب داده بود،منصرف شدم خوابيدم :(

Jizmiz بازدید : 439 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

راننده تاکسی گفت :
من کارمو خیلی دوست دارم ، من صاحب این ماشینم ، من تجارت خودمو دارم ، من رئیس خودمم ، هیچکسم بهم نمیگه چیکار باید بکنی !
منم سريع بهش کفتم :
اقا برو دست راست!!!
:))))

Jizmiz بازدید : 368 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

تو دانشگاه بودیم استاد گفت بچه ها بریم بیرون کلاس تو فضای باز برگزار میشه عاقا ما رفتیم دیدیم چندتا از این خترا نشستن زمین پاهاشونم دراز کردن مثل این گداها منو دوستمم دنبال سوژه نفری یه سکه دستمون گرفیتیم رفتیم با یه ژست خاص سکه ها رو پرت کردیم طرفشون گفتیم اینم روزی شما !!!
حالا پسرا افتادن کف زمین هارهار
دخترام هر چی فوش رنگی بلد بودن نثار ما کردن
ِکرم ما داریم؟؟؟!!!

Jizmiz بازدید : 565 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

عاقا ما یه روز با چند تا از بچه های دانشگاه قرار گذاشتیم رفتیم درکه عاقا اونجا یه خر دیدیم حالا اون وسط الکی گفتم هر کی بتونه با این خر کشتی بگیره هر چی خواست واسش میخرم این رفیق مام هم زاد پنداریش گل کرد گفت من این کارو میکنم عاقا این رفت خر رو بلند کنه زارت خورد زمین خر هم افتاد بعد این خر رم کرد حالا ما پسرا
هوش هوششششش اِرررررررررررر اروم حیوان
دخترا:جیغ توسل به 12 امام
جفتکی بود که این خره به این رفیق ما زد .بدبخت الان بیمارستانه
رفیق همزاد پندار داریم؟!!!

تعداد صفحات : 50

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 111
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 496
  • آی پی دیروز : 680
  • بازدید امروز : 2,067
  • باردید دیروز : 7,651
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 29,291
  • بازدید ماه : 29,291
  • بازدید سال : 1,075,583
  • بازدید کلی : 5,456,577