هه رچه ند که نات بینم
به ڵام ده نگی خه نده ت
ئه بزوێنێ
دڵی سڕم
معنی:
هیچ می دانی
هر چند که ناپیدایی
اما دل شکسته ام می گوید
می آید صدایی
هه رچه ند که نات بینم
به ڵام ده نگی خه نده ت
ئه بزوێنێ
دڵی سڕم
معنی:
هیچ می دانی
هر چند که ناپیدایی
اما دل شکسته ام می گوید
می آید صدایی
خدا همین جاست ؛ نیازی به سفر نیست
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند …
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد
خدا در جمله ی ” عجب شانسی آوردم ” است
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو . . .
در نهان، به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند
و در آشکارا
از آنانی که دوستمان دارند غافلیم
شاید این است دلیل تنهایی ما
بسترم صدف خالی یک تنهایی و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری . . .
بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم
و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد
چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی
که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد . . .
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . . .
وقتی بهت خیانت میکنن تنهایی از همه چی بهتره . . .
تعداد صفحات : 14